دلش شیشه ای...گونه هایش بارانی...دستانش کمی سرد... دلم یک ساده دل می خواهد...!!! بیاید با هم برویم...نمیخواهم فرهاد باشد،کوه بتراشد... نمیخواهم مجنون باشد،سر به بیابان بگذارد... میخواهم گاهی دردم را درمان باشد... شاهزاده سوار بر اسب سفید نمیخواهم...!!! غریب آشنایی میخواهم بیاید با پای پیاده... قلبش در دستش باشد..چشمانش پر از باران باشد... کلبه کوچک را دوست دارم...اگر این کلبه در قلب او باشد...کسی را میخواهم که...
دلم کسی را میخواهد،کسی که از جنس خودم باشد...
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.